پس از انتشار مقالهی «روز آنلاین، حمزه فراحتی و پروژهی سفید سازی»[۱]در سایتهای مختلف ایرانی که به قصد روشنگری در مورد یک تواب فعال قزلحصار نوشته شده بود، مسئولان «روز آنلاین» با توسل به یک ترفند رنگ و رو باخته، غیرحرفهای و غیرمعمول با به هم بافتن چند دروغ، ضمن زیرپا گذاشتن پرنسیبهای اخلاقی قدمی دیگر در پیشبرد سناریوی «سفید سازی» خود برداشتند. سایت روز آنلاین، مطلب هفته پیش خود (داستان جعلی ارائه شده از سوی محسن درزی یکی از توابان قزلحصار) را بار دیگر با چاپ عکس بزرگتری از محسن درزی (گویا بزرگ کردن عکس، بخشی از روند سفیدسازی در فازی بالاتر است و فاجعه و جنایت را بهتر میپوشاند) آخر هفته منتشر کرد. سفیدکاران «روز آنلاین» در توجیه اقدام خود چنین مینویسند:
«اين نوشته[داستان سرهمبندی شده محسن درزی] که واقعيت هولناکي را باز آفريني مي کندو تنها در طول بيست دقيقه نوشته شده است، از سوي ديگر زندانيان سياسي مستقل ديگر[دیگر اضافی مربوط به اصل مطلب است] موردتائيد قرارگرفت. خوانندگان "روز" بويژه در ايران ضمن رد هر نوع تهمت زني، پرونده سازي وترور شخصيت افراد توسط ديدگاه خاصي که مي کوشد خود را متولي همه زندانيان جمهوري اسلامي قلمداد کند، از انتشار اين نوشته استقبال کردند. تجديد چاپ اين نوشته از اين روست. »
http://www.roozonline.com/archives/2007/02/002534.php
از ابتدا هم مشخص بود که سناریویی تهیه شده تا یکی از توابان فعال زندان را «سفید» کنند. ابتدا داستانی را که به اعتراف خودشان در عرض «بیست دقیقه»! نوشته شده بود در خاطرات حمزه فراحتی وارد کردند. این که این داستان چه ربطی به خاطرات او دارد و چرا محسن درزی خود به انتشار مستقل آن دست نزده، مسئلهای است که دور از نظر نمیماند. سپس مسعود بهنود روزنامه نگاری که تنها چیزی که میشناسد نزدیکی به قدرت و مجیز گویی آن است وارد صحنه شد و کتاب مزبور را معرفی نمود. عاقبت در میان این همه موضوع کتاب رفتند سر داستان سرهم بندی شده محسن درزی و آن را داستانی «استادانه» معرفی کردند!
سفید کاران روزآنلاین وقتی با واکنش من مواجه شدند سراسیمه دست به دامان «زندانیان سیاسی مستقل دیگر»! شده و از زبان آنان که همچنان «ناشناس» ماندهاند به تأیید محتوای جعلی نوشتهی درج شده در سایت خود پرداخته و تأکید کردند که «خوانندگان "روز" به ویژه در ایران» از انتشار این نوشته استقبال کردهاند!
سفیدکاران روزآنلاین توضیحی نمیدهند چرا به اصطلاح «خوانندگانشان» فقط از این مطلب خاص استقبال کردهاند؟ آنها توضیحی نمیدهند چرا برای اولین بار «استقبال خوانندگان» منجر به چاپ دوبارهی مطلبی در این سایت شده است؟ آیا مانند رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان، بخش «ترانههای درخواستی» ایجاد کردهاند؟ حتا بر سادهاندیشان نیز پوشیده نیست که چرا یک نفر از این «زندانیان سیاسی مستقل» با اسم و رسم مشخص مسئولیت این تأیید را به عهده نمیگیرد. ظاهراً در داخل ایران نیز عدهای از محتوای مطلب "روز" آگاه شده و ارادت خود را به "روز" و محسن درزی اعلام داشتهاند. حدس زدن در بارهی ماهیت این «خوانندگان» چندان دشوار نیست.
دستاندرکاران این سایت که دستشان رو شده، به گونهای مضحک مدعی شدهاند این داستان نسبتاً بلند و البته «استادانه» که به قطع ۱۱ صفحهی A ۴ است، تنها در عرض بیست دقیقه نوشته شده است! گویا کسی نسبت به سرعت نوشتن داستان ایرادی گرفته بود که چنین ادعای مسخرهای را تولید کردهاند. نوشتن داستانی ۱۱ صفحهای در قطع A ۴ در عرض بیست دقیقه یکی از معجزات محسن درزی و سفیدکاران روز آنلاین است. کمی دقت در همین ادعا، صحت و سقم دیگر ادعاهای این افراد را نیز مشخص میکند.
آیا این گونه تشبثات خود نمونهی دیگری از تلاش این سایت و گردانندگان آن برای مخدوش کردن مرزها و به انجام رساندن «رسالت فرهنگی» که بر دوششان گذاشته شده نیست؟
نکتهی قابل ذکر آن که هوشنگ اسدی یکی از سفیدکاران روز آنلاین خود دارای پروندهی سیاهی در زندان است. او که خود هم بند من و محسن درزی بود و در زمرهی توابان فعال زندان به شمار میرفت و در بخش فرهنگی زندان مشغول همکاری با حسین شریعتمداری و حسن شایانفر بود، به خوبی با ماهیت و رفتار همکار دورن زندانش آشناست؛ اما به اقتضای «روز» و از آنجایی که میداند نوبت آسیاب به او هم میرسد اینگونه دستپاچه فرار به جلو میکند.
از آنجایی که گردانندگان روز آنلاین میدانند که زندانیان سیاسی وابسته به گروهها و جریانهای سیاسی مختلف، نسبت به ماهیت فرد مذکور آگاهند، به ساخت و پرداخت «زندانیان سیاسی مستقل» دست زدهاند.
سفیدکاران روزآنلاین که انتظار رعایت پرنسیپهای اخلاقی از ایشان نمیرود، با اشارهی غیر مستقیم به مطلب افشاگرانهی من در مورد محسن درزی، سخیفانه مدعی شدهاند که:
«ديدگاه خاصي که مي کوشد خود را متولي همه زندانيان جمهوري اسلامي قلمداد کند»
باید به این سفیدکاران بگویم که من نه تنها «دیدگاه» خاصی نیستم، بلکه به هیچ جریان سیاسی نیز وابسته نبوده و از کمک و مساعدت هیچ جریان سیاسی نیز برخوردار نیستم. ادعایی ندارم و خود را کسی هم نمیدانم. اما سفیدکاران روز آنلاین مطمئن باشند که هرگز اجازه نمیدهم حق عزیزانم پایمال شود و همواره در این راه خواهم کوشید. به سهم خود تلاش میکنم صدای دوستان و رفقایم را که در راهروهای مرگ و بر سر دارها خاموش شد، دوباره پژواک دهم. تا آنجا که در توانم باشد این صدا را هر چه بلندتر فریاد میکنم. سفیدکاران روزآنلاین و همکارانشان باید بدانند که چهرهی کسانی را که دست در خون عزیزانم داشتند رو میکنم. بهای آن هرچه که باشد با کمال میل و اشتیاق میپردازم. این کمترین کاری است که از عهده من بر میاید. این ادای دین در برابر آزادیخواهانی است که قهرمانانه در مقابل سیاهی و تباهی ایستادند و مظلومانه اما پرغرور بر خاک افتادند.
اما این سؤال مطرح است که چه کسی گردانندگان تواب و «چند چهرهی» روز آنلاین را «متولی» زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی کرده است که برای از میدان به در کردن به اصطلاح «رقیب» که به زعم آنان من هستم، از هیچ کوششی دریغ نمیکنند؟ مسعود بهنود یکی از گردانندگان روز آنلاین که به عنوان «متولی» زندانیان سیاسی پا به میدان گذاشته، کسی است که حتا جنایت و کشتار بزرگ آزادیخواهان میهن در شهریور ۶۷ را در زمرهی رویدادهای شهریور هم به رسمیت نمیشناسد. خوب است به مقالهی روشنگرانهی همبند گرامیام مهدی اصلانی که تحت عنوان «خطای حافظه» یا «حافظه خطاکار» در نشریه آرش شمارهی ۸۱ درج شد رجوع کنید. آیا منظور گردانندگان مزبور از «زندانیان سیاسی مستقل» همان توابان سابق و یا اربابانشان که با مشارکت هم دست در خون زندانیان سیاسی داشتند، نیست؟ آیا منظور ایشان از «زندانیان سیاسی مستقل»! مسعود بهنود، سیدابراهیم نبوی، هوشنگ اسدی و... نیست؟ داوری را به عهده خوانندگان فهیم میگذارم.
ایرج مصداقی
۷ اسفند ۱۳۸۵
Irajmesdaghi@yahoo.com