http://iranasrar.blogspot.co.uk/2015/12/blog-post_96.html
در طول 34 سال گذشته در جمع های گوناگون سیاسی , فرهنگی, روشنفکری و خانوادگی هرکجا که عباس حضور یافت مورد احترام و تکریم قرار گرفت و از مصاحبت با او لذت بردند الا در «اشرف» و روابط منحط مجاهدین.

شیادی و دروغپردازی رجوی آن جاست که به منظور حذف خانواده محمدرحیمی از زبان پروین فیروزان مدعی می شود وی فرزند یک سال و نیمه اش را نزد خانواده فیروزان گذاشته است. در حالی که سپهر نزد خانواده محمدرحیمی بزرگ شده است.
مسعود رجوی این عنصر فراری و بزدل برای تکمیل بی شرمی خود به دروغ از زبان پروین فیروزان مدعی شده است که وی در ارتباط با فرزندش سپهر است! در حالی که نامبرده در طول 5 سال گذشته که سپهر در لندن به سر می برد و از پدرش پرستاری می کند تنها سه مکالمه تلفنی بسیار کوتاه با وی داشته است. این مکالمات هر بار پس از اصرار و پافشاری و تهدید سپهر صورت گرفته که خود «یکی داستانی است پر آب چشم»
آماج حمله قرار دادن خانواده شریف محمدرحیمی که دو دختر و دو پسر و یک نوه شان توسط جوخه های اعدام رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به خاک افتادند زیرپا گذاشتن ابتدایی ترین اصول انسانی و اخلاقی است.
خنجر خیانت مسعود و مریم رجوی در حالی بر پهلوی «مادر صونا» فرود می آید که او بربالین عباس مرگ فرزند برومندش را به انتظار نشسته است. «مادر صونا » در جریان کشتار 67 در حالی که در اسارت اوین بود شاهد به قتل گاه رفتن دو دخترش مهری و سهیلا بود و نگران عباس و هوشنگ که در گوهردشت به بند بودند. او حالا هوشنگ را هم از دست داده و با غم و اندوهی جانسوز رفتن عباس را نظاره می کند . از مادر قبر جگرگوشه هایش هم دریغ شد اما با آن کنار آمد. اما چگونه می توان زخم جدید او را التیام بخشید؟
شرم بر همه کسانی که عباس و این خانواده را می شناسند و این ظلم آشکار را می بینند و سکوت می کنند.
ایرج مصداقی 1 دیماه 1394