آقای محمد محسن سازگارا در نامهای به محمود احمدینژاد دست روی نکات درستی گذاشته و از احمدینژاد خواستار آن شده اند که پاسخگوی آنها باشد.
اما آقای سازگارا آنجایی که نوبت به خود ایشان و مسئولیتشان در جنایتهای دههی اول انقلاب رسیده، با زیرکی مینویسد:
من هم زمانی که در دهه اول انقلاب سرگرم کارهای مملکت بودم گاهی که چیزهائی میشنیدم میگفتم صحت ندارد و شایعه ضد انقلاب است . اصلا در تصورم نمی گنجید که در زندانهای جمهوری اسلامی عده ا ی حتی به زنان شوهر دار هم رحم نمی کنند. خدا را شکر که به زندان افتادم و در اثر اعتصاب غذا مریض شدم و توانستم برای معالجه به عنوان یک مخالف به خارج از کشور بیایم و در نتیجه، در این سفر مخالفان حکومت به من اعتماد کردند، به سراغم آمدند، و داستانهای خودشان را برایم تعریف کردند. جنایاتی که در حق شان شده است ،و تجاوزهائی که در زندان به آنها شده را بازگو نمودند.
چنانچه ملاحظه میشود به همین راحتی در چند جمله مدعی میشوند: «در دههی اول انقلاب گاهی که چیزهایی میشنیدم میگفتم صحت ندارد و شایعه ضدانقلاب است.»
الحمدالله ایشان منکر همه چیز نشده و در مورد جنایاتی که روزانه در گوشه و کنار کشور در دههی اول انقلاب و زمانی که ایشان مصدر امور بودند به وقوع میپیوست نوشتهاند «گاهی یک چیزهایی میشنیدم».
اگر دهسال دیگر احمدی نژاد همین پاسخ شما را داد چی؟ اگر با دادن چنین پاسخهایی قصد آن داشت که در رهبری اپوزیسیون شرکت کند، ما چه بایستی بکنیم و چه بایستی بگوییم؟
آیا جنایاتی که در دوران شما (سیاهترین دوران حکومت جمهوری اسلامی) در کشور انجام گرفت کمتر از جنایاتی است که امروزه در کشور توسط احمدی نژاد و خامنهای و ... صورت میگیرد؟
سعید سلطانپور را از سر سفرهی عقد به مسلخ بردند، چگونه فکر میکردید شایعه ضدانقلاب است؟
دختران و پسران نوجوان میهن را بدون آنکه احراز هویت کنند به جوخهی اعدام سپردند و در اطلاعیه رسمی دادستانی که در رادیو وتلویزیون خوانده شد و در جراید انتشار یافت از خانوادههایشان خواستند که برای شناسایی جسد آنها به اوین مراجعه کنند. آیا اطلاعیه دادستانی را شایعهی ضدانقلاب فرض میکردید؟
روزانه گاه بیش از یک صد نفر را به جوخهی اعدام میسپردند و در روزنامهها با افتخار از آن یاد میکردند؟
وقتی طی چند روز، دو فرزند آیتالله گلزاده غفوری را اعدام کردند، زیر اطلاعیه دادستانی انقلاب توضیح دادند: اسمی که در اطلاعیهی قبلی آمده بود، مربوط به برادر فردی است که امروز اعدام شده. یعنی اشتباه نکنید این اسم را دو بار نیاوردهایم، بلکه دو برادر را طی چند روز کشتهایم.
گیلانی و موسوی تبریزی که اینروزها مانند شما دم از اصلاح طلبی میزند در روزنامهها و رادیو و تلویزیون به صراحت میگفتند:
اسلام اجازه میدهد اینها را که در خیابان تظاهرات مسلحانه میکنند دستگیر شوند و در کنار دیوار، همانجا گلوله بزنند. از نظر اصول فقهی لازم نیست به محاکم صالحه بیاورند. برای این که محارب بودند... اسلام اجازه نمیدهد که بدن مجروح این گونه افراد باغی به بیمارستان برده شود، بلکه باید تمام کشته شود.
یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هر کس در برابر این نظام امام عادل بایستد کشتن او واجب است. و زخمیاش را باید زخمیتر کرد که کشته شود... این حکم اسلام است. چیزی نیست که تازه آورده باشیم.
فراموش کردهاید میگفتند:
هر کس در خیابان و در هر جای دیگر علیه حکومت اسلامی قیام کرد در همان جا باید حکم اعدامش صادر شود...
حجاریان هم که از پایهگذاران دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم در دههی ۶۰ است، امروز میگوید:
...اما نكن، نكن فايده نداشت، دولت هم قدرت مهار نداشت، يك مرتبه اسلحه كشيد و همه را كشت. حتا گفت زخمیها را تير خلاص بزنيد. ظهر سیخرداد بود، اين را راديو گفت، اسمشان را هم نپرسيد كه چه كسانی هستند. توجيه شرعياش را هم پيدا كردند.
آیا ضد انقلاب شایعه کرده بود که شکنجههای وحشیانه در زندانها اعمال میشود؟ یادتان رفته یا خود را به جهالت میزنید، محمدیگیلانی در اظهار نظری رسمی و علنی که در جراید هم انتشار یافته بود گفت:
تعزیرباید پوست را بدرد و از گوشت عبور کند و استخوان را درهم بشکند.
آیا با شنیدن این درجه از شقاوت نبایستی به خود میآمدید و اگر راست میگویید از همکاری با چنین دژخیمانی همان موقع توبه میکردید؟ میدانید دریده شدن پوست، عبور از گوشت و رسیدن به استخوان یعنی چه؟
گیلانیدر شهریور ۶۰، اعتراف کرد:
مگر در تهران چقدر اعدام شدند از این گروهکها؟ فقط هزار و اندی ...
بقیهاش را که شایعهی «ضد انقلاب» است کاری ندارم، آیا گیلانی نیز «ضد انقلاب» بود؟ آیا شما نمیدانستید و نمیشنیدید که در زندانها چه میگذرد؟
شما طراح، سازمانده و پیشبرندهی اطلاعیه ۱۰ مادهای دادستانی انقلاب بودید. اگر یادتان رفته به نشریهی کار شماره ۱۱۲ مورخ ۱۳ خرداد ۶۰ مراجعه کنید. در آنجا با توجه به اسناد و صورتجلسههای مربوطه، در مورد دسیسههای شما اطلاعات کاملی موجود است. خود بهتر میدانید که شما طراح آن توطئهها بودید. بهزاد نبویدر سال ۸۴ در این رابطه گفت:
یک معاونت سياسى مهمى بود كه آقاى سازگارامسئول آن بودند و خيلى از كارهاى سياسى هم كه بايد در وزارت كشور انجام مىشد در اين معاونت به سرانجام میرسید. اعلاميه ۱۰ مادهاى دادستانى كه در سال ۶۰ صادر شد، در نخست وزيرى تنظيم شد نه در وزارت كشور و يا دادستانى بلكه توسط معاونت سياسى. </>
بهزاد نبوی که شما معاونش بودید از مهمترین مهرههای رژیم و پیشبرندگان خط سرکوب در سالهای اولیه دهه ۶۰ است. آیا این را هم انکار میکنید؟
بار دیگر لیست اعضای جلسهی هماهنگی مقابله با «احزاب و گروههای ضد انقلاب»، جلسههای اول و دوم (۹-۱۱ بهمن ۱۳۵۹) را که به ابتکار شما تشکیل شده بود مرور میکنیم و روی نامها و نقششان در سرکوب تأمل میکنیم.
آیتالله محمدرضا مهدویکنی (وزیر کشور و سرپرست کمیتههای انقلاب اسلامی)، باقری کنی(مسئول کمیته انقلاب اسلامیمرکز)، مرتضی رضایی (فرمانده سپاه پاسداران انقلاباسلامی وقت و جانشین فرمانده سپاه پاسداران کنونی)، عبدالکریم موسویاردبیلی (دادستانکل کشور وقت و مرجع تقلید کنونی)، علی قدوسی (دادستانکل انقلاب اسلامی)، مصطفی میرسلیم (سرپرست شهربانی کل کشور)، بهزاد نبوی (وزیرمشاور در امور اجرایی)، محسن سازگارا (معاون سیاسی وزیرمشاور)، علی قوچ کانلو(مسئول واحد احزاب و گروههای معاونت سیاسی) و نصرالله جهانگرد (مسئول بخش تحقیقات واحد احزاب و گروههای معاونت سیاسی) بر میخوریم. در جلسهی دوم افراد جدیدی از جمله اسدالله لاجوردی(دادستان انقلاب مرکز)، محمد کچویی(مسئول زندان اوین)، خسرو تهرانی(معاون اطلاعات و امنیت نخست وزیر)، صباح زنگنه(معاون وزیر ارشاد)، حسین غفاری(عضو شورای سرپرستی صدا و سیما) و صفر صالحی(فرمانده ستاد سپاه پاسداران) به جمع فوق اضافه میشوند.
طبق صورتجلسههای موجود، بهزاد نبویریاست جلسههای مجموعهی فوق را به عهده داشته است. در این نشستها، که در واقع پایهریزی جنایتهای آتی رژیم در بعد از ۳۰ خرداد۶۰ است، نقش مهم و تعیین کنندهی شما (محسن سازگارا)در مقام معاونت سیاسی بهزاد نبوی و نیز نقش دو تن از معاونان شما به نامهای نصرالله جهانگرد و علی قوچکانلو، انکارناپذیر است.
در صورتجلسات جلسات مزبور شما تحت عنوان زیرکانهی گروههای مسلح که علیه نظام جمهوری اسلامی اسلحه کشیدهاند، خواستار تسلیم آنها شدید. آیا سازمان مجاهدین تا آن تاریخ یک گلوله شلیک کرده بود؟ آیا شما که معاون بهزاد نبوی بودید نمیدانستید که ایشان به سازمانی(مجاهدین انقلاب اسلامی) تعلق دارد که نظامی است و از سلاح علیه گروههای دیگر استفاده کرده و به آن در اطلاعیههای رسمی افتخار هم میکرد؟ آیا نمیدانستید که این سازمان دارای عقایدی فاشیستی است؟ نام آنها در فهرست مربوطه کجاست؟ آیا گروههای مسلح وابسته به نظام وجودشان ایرادی نداشت؟ حزب توده فریب شما و طرح شما را خورد و خود و نیروهایش را کت بسته تحویل جلادان نظام جمهوری اسلامی داد. </>
در صورت جلسات فوق آمده است:
۱- طی اطلاعیهای که از سوی دادستان انقلاب صادر میگردد به کلیه گروههای مسلح که علیه نظام جمهوری اسلامی اسلحه کشیدهاند مهلت داده میشود که اسلحههای خود را به مراکز سپاهو کمیتهتحویل دهند و متعهد گردند تا پس از این در چهارچوب قانون اساسی و قوانین جاری مملکت به فعالیت خود ادامه دهند.
۲- در صورت عدم تحویل سلاح گروههای مسلح، غیرقانونی اعلام و با آنان بشدت مقابله خواهد شد.
۳- قبل از اعلام پانزده روزه سپاهو کمیتهتحت سرپرستی برادر تهرانیمعاون اطلاعاتی نخستوزیر کلیه سران گروه های متخاصم مسلح بالفعل شناسایی و دستگیر شوند و مهلت در زندان خواهند داشت تا رسماً اعلام نمایند که دیگر دست به اسلحه نخواهند برد.
۴- قبل و بعد از اعلام دادستانیفعالیت تبلیغاتی وسیع تحت مسئولیت برادر زنگنهمعاون وزیر ارشاد جهت سه منظور به شرح ذیل انجام خواهد شد:
الف- فراهم شدن زمینه اجتماعی جهت برخورد با این سازمانها و گروهها
ب- مشخص کردن گروههای متخاصم مسلح بالفعل
ج- ممانعت از هر گونه برخورد گروههای مردمی با این سازمانها و گروهها در مدت ۱۵ روزه مهلت(جلوگیری از برخورد حزبالله با گروههای مسلح و واگذاری آن به مسئولان)
۵- بلافاصله پس از اعلام دادستانیموج وسیع حمایت دولت و کلیه نهادها و گروههای خط امامی از این حرکت (طی مصاحبهو اعلامیه و نماز جمعه و.... ) تحت مسئولیت آقای زنگنهمعاون وزیر ارشاد.
۶- پس از سر آمدن مدت مهلت، با شدت تمام کلیه سران و کادرهای سازمان دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات برسند و حتا کلیه سمپاتها که در حین فروش روزنامه، پخش اعلامیه و پلاکارت و یا هرگونه فعالیت به نفع این گروهها دستگیر و درجهت ارشاد مجازات شوند.
۷- محاکمات اینها باید علنی باشد.
۸- طی اطلاعیه وزارت کشور اعلام نماید به علت شرایط فعلی جامعه (مساله جنگ) هیچ حزب و گروهی اجازه تظاهراًت و متینگ ندارند...
شما و همهی کسانی که در آن جلسه شرکت داشتید نسبت به ماهیت عوامل چماقدار رژیم که به میتنگها، دفاتر و میزهای کتاب گروههای سیاسی حمله میکردند آگاه بودید. شما بهتر از هر کسی میدانستید که این عوامل در کجا و به چه طریق سازماندهی میشوند برای همین در بند ج صورت جلسهی مزبور آمده است:
«ج- - ممانعت از هر گونه برخورد گروههای مردمی با این سازمانها و گروهها در مدت ۱۵ روزه مهلت(جلوگیری از برخورد حزبالله با گروههای مسلح و واگذاری آن به مسئولان)» </>
شما در آن روزگار از حامیان چماقداران و باندهای فاشیستی رژیم تحت عنوان «حزبالله» و «امت همیشه در صحنه» و «گروههای مردمی» بودید. وقتی چماق بر سر شما فرود آمد لب به اعتراض گشودید.شما و دوستانتان مسئول حملات گلههای وحشی چماقداران به مردم بیدفاع هستید.
در بند ۶ طرح شما آمده است:
پس از سر آمدن مدت مهلت، با شدت تمام کلیه سران و کادرهای سازمان دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات برسند و حتا کلیه سمپاتها که در حین فروش روزنامه، پخش اعلامیه و پلاکارت و یا هرگونه فعالیت به نفع این گروهها دستگیر و در جهت ارشاد مجازات شوند.
چنانچه میبینید طبق طرح و پیشبینی شما «کلیه سمپاتها که در حین فروش روزنامه، پخش اعلامیه و پلاکارت و یا هرگونه فعالیت به نفع این گروهها دستگیر» شدند و بسیاری از آنها «در جهت ارشاد»ی که شما طرح آن را داده بودید به «مجازات»های سنگین محکوم شده و سالهای سال در «دانشگاه»های اوین، قزلحصار و گوهردشت تحت فشارهای جسمی و روحی شدید، در جهت «ارشاد» مجازات شدند. من و همسرم دو تن از آنها هستیم. قصد آن ندارم که بگویم بر ما چه رفت؟ هزاران نفر از همان نشریه فروش ها و... هم روانهی جوخههای مرگ شدند. میدانید معنی جملهی« پس از سر آمدن مدت مهلت، با شدت تمام کلیه سران و کادرهای سازمان دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات برسند» یعنی چه؟
«اشد مجازات» در جمهوریاسلامی به چه معناست؟ آیا انکار میکنید: طرح و اطلاعیهای که توسط شما تهیه و پیش برده شد، مبنای قانونی برای اعمال وحشیانهترین کشتارها قرار گرفت؟
در جلسهی فوق، از دید شما و شرکتکنندگانِ، گروههای سیاسی موجود در جامعه، در بهمن ماه ۱۳۵۹، به چهار دسته تقسیم و دستهی چهارم، خود به دو گروه متخاصم بالفعل و بالقوه تقسیم میشوند و آنها در زمرهی گروههایی که خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هستند، معرفی میشوند. "متخاصم بالفعل" از نظر شما و دیگر تصمیمگیرندگان به شرح زیر است:
۱- حزب دمکرات(جناح قاسملو)
۲- کومله
۳- سازمان پیکاردر راه آزادی طبقه کارگر
۴- رزگاری
۵- چریک های فدایی (اقلیت)
۶- فدائیان خلق (اشرف دهقانی)
و گروههای "متخاصم بالقوه" عبارتاند از:
۱- سازمان مجاهدینخلق ایران
۲- چریکهای فدایی مستقل
۳- رزمندگانراه کارگر
۴- آرمان مستضعفین
۵- راه کارگر(علی اصغر ایزدی)
شما همچنین دسته سوم را، یعنی گروههایی که با رژیم مخالف هستند ولی خواستار سرنگونی رژیم از راههای مسلحانه در آن موقع نبودند چنین معرفی کرده و در برنامهی سرکوب خود قرار داده بودید.
۱- حزب تودهایران
۲- سازمان چریکهای فدایی خلق ایران(اکثریت)
۳- حزب رنجبران
۴- حزب دمکراتطرفدار کنگره چهار (جناح غنی بلوریان)
۵- جبهه ملی.
چنانچه میبینید گروهی را مستثنی نکرده بودید. تنها آسیاب سرکوب به نوبت بود. نمیدانم آیا نیاز بود به به آمریکا تشریف ببرید و در آنجا با موضوع تجاوز در زندان آشنا شوید؟ مگر از نامهی آقای منتظری به خمینی و دست گذاشتن بر روی تجاوز به زنان در سال ۱۳۶۵ مطلع نبودید؟ بعید میدانم آقای منتظری را جزو شایعه پراکنان دانسته باشید؟
ایشان در همان ایام به صراحت به خمینی نوشتند با اطلاع دقیق میگویم که «اطلاعات شما روی ساواک شاه را سفید کرده» است. این موضوع در کتاب ریشهری و رنجنامه احمد خمینی همان موقع درج شده و بیرونی شد.
آیا احکام رسمی خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی در فروردین ۶۸ انتشار نیافت؟ آیا شما اطلاعی نداشتید به خاطر اعتراض به آن کشتارها، آقای منتظری از کار برکنار شد؟ آیا رنجنامهی احمد خمینی را که در روزنامهی اطلاعات انتشار یافت شایعهی ضدانقلاب میدانستید؟
آیا خبری از هزاران خانوادهی داغداری که در ایران بودند، نداشتید، چیزی در مورد آنها نشنیده بودید؟
آقای سازگارا قبل از آن که به درستی مسئولیتهای دیگران را یاد آور شوید، به مسئولیتهای خود فکر کنید و از زیر بار آن شانه خالی نکنید. در رابطه با یک دهه جنایت صحبت میکنم.
irajmesdaghi@yahoo.com
http://azad.gooya.name/politics/archives/035225.php