نزدیک به سه دهه از حکومت رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی بر ایران میگذرد. رژیمی که جامعهی ایران را نه تنها از هرگونه پیشرفتی باز داشته، بلکه چنان آن را به عقب بازگردانده که جبران ضایعههای وارده بر جسم و روان آن بسیار دشوار و عارضههای مخرب آن تا نسلهای آینده نیز بر جای خواهد ماند. با این همه، نیروهای اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی، در ثبت این فاجعهها و آنچه که در این سالها گذشته است، کار چندانی نکردهاند؛ بهویژه در رابطه با تهیهی فیلمهای مستند، بدبختانه این کمکاری و بیتوجهی بسیار اسفناک است و شاید تنها بتوان به موارد اندکی اشاره کرد. تا آنجا که میدانم در خارج از کشور، به جز دو فیلم بلند سینمایی(هتل آستوریا از رضا علامهزاده و فرستاده ساختهی پرویز صیاد) و چند فیلم مستند از جمله دادگاه میکونوس، ترور دکتر کاظم رجوی، کنفرانس برلین، شاهدان چشم بند زده،(۱) مستندهای مسعود رئوف، گلزار خاوران دلناز آبادی، فحشای پشت حجاب اثر ناهید پرشون و... بدبختانه کار جدی چندانی انجام نشده است. البته فیلمهایی بوسیلهی فیلمسازان غیر ایرانی نیز در رابطه با این دوران ساخته شده است، اما آنها به هیچ روی قادر به نشان دادن عمق فاجعههایی که توسط رژیم جمهوری اسلامی بر جامعهی ما رفته است، نبوده و نیستند. دشواریها و محدودیت امکانات مالی و فنی و مشکلات دسترسی به اسناد و مدارک و مسئلهی ارتباط با افراد و سازمانها و ... میتواند بخشی از علتهایی باشد که این کمکاری را موجب شده است، اما با این همه، کمکاری و ضعف اپوزیسیون در این زمینه قابل توجیه نیست.
تأکید میکنم ما درگیر یک مبارزه خونین و جانکاهبم. یکی از عرصههایی که میبایستی در آن فعال شویم مستند ساختن جنایات رژیم از یک سو و نشان دادن مبارزه مردم میهنمان در مقاطع گوناگون از سوی دیگر است.
ما برای پیشبرد مبارزه میبایستی از زبان هنر نیز استفاده کنیم. استفاده از زبان شعر و ادبیات، موسیقی و تأتر سینما و تلویزیون و ....ضروری است.
با توجه به این مسائل و دشواریهای کار مستندسازی است که همت و تلاش آقای حسین پویا در رابطه با ساختن فیلم مستند «جنبش دانشجویی ایران» را باید ارج نهاد. هرچند من هیچ گونه تخصصی در زمینه نقد فیلم و اصولاً مقوله هنر ندارم اما از دید یک بیننده صرف میتوانم بگویم که فیلم «جنبش دانشجویی ایران» با همهی کمیوکاستیهایش هم از نظر فنی و هم پرداخت موضوع، تلاش صادقانه و مسئولانهای است در راستای مستند کردن بخشی از تاریخ جنبش دانشجویی ایران در دو دورهی پیش و پس از انقلاب.
کارگردان چنانچه خود در یک صحنه از فیلم میگوید: تلاش میکند جنبش دانشجویی را از زبان کسانی که در آن درگیر بودهاند بیان کند. البته پر واضح است که با تغییر سوژهها میتوان روایتهای متفاوتی از جنبش دانشجویی ارائه داد.
در رابطه با مستندسازی، آن هم در زمینهی مسائل سیاسی، باید به یک حقیقت تلخ نیز توجه داشت و آن مسئلهی برخوردهای غلطی استکه بر پایهی منافع گروهی و ایدئولوژیک و قضاوتهای ناشی از آن، نسبت به تولیدکنندگان و کارگردانان فیلمهای مستند شده است. متأسفانه گاهی بهجای برخورد سازنده و نقد اصولی اثر و تشویق فیلمسازان و پشتیبانی از فعالیتهایی که در این زمینه انجام گرفته است، کار به دشمنی شخصی و گروهی با سازندهی فیلم کشیده شده و در پارهای موردها به تهمتزنیهای سیاسی نیز انجامیده است. غافل از آنکه همین برخوردهای غلط و تنگنظرانه و انتظارهای نابجا، خود یکی از آن علتهای پوشیده و پنهانی است که موجب بیرغبتی توأم با ترس فیلمسازان در ساختن فیلمهای مستند و سیاسی شدهاست.
پاورقی:
(۱)مصاحبه با زندانیان در این فیلم توسط کانون زندانیان سیاسی انجام شده ، کار ادیت آن را رضا علامه زاده انجام داده و گفتارهای فیلم را ناصر رحمانینژاد نوشته است.