ایرج مصداقی  
تماس
زندگینامه
از سایت‌های دیگر
مقاله
گفت‌وگو
صفحه‌ی نخست


داستان خودکشی امیر آسمانی و فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر !

ایرج مصداقی

فدارسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر دکانی است که امیرفرشاد ابراهیمی هنگامی که در ترکیه برای پناهندگی به هر دری می‌زد بر روی اینترنت راه‌اندازی کرد. این فدراسیون که جز خودش عضو دیگری ندارد ظاهراً تشکیل یافته از دانشجویان مختلفی در سراسر جهان است که یا وجود خارجی ندارند و یا نام‌هایی هستند که امیرفرشاد ابراهیمی بدون اجازه از صاحبانش، با اضافه کردن اطلاعات جعلی مورد استفاده قرار می‌دهد.

هدف از اضافه کردن اطلاعات جعلی این است که فرد مورد نظر نتواند مدعی شود که چرا ابراهیمی از نام و امضای او سوء‌استفاده کرده است.

بخشی از این نام‌ها مثلاً مربوط به بستگان نزدیک افراد مشهور نظام است که برای مقاصدی خاص تولید شده است تا نزد افراد بی‌خبر از همه جا این گونه جلوه دهد که با وابستگان افراد درجه یک نظام رابطه دارد. تعدادی از اسامی نیز ظاهراً مربوط به بستگان نزدیک امیرفرشاد ابراهیمی است که آن‌ها نیز وجود خارجی ندارند و تولید شده از سوی وی هستند.

 

ابراهیمی در آبان ۸۴  پس از چند اطلاعیه که با امضا‌های مختلف صادر کرده بود تشکیل فدراسیون مزبور را اعلام کرد و خبر آن از طریق رادیو فردا و مصاحبه‌ای که نازی عظیما با امیرفرشاد ابراهیمی کرد، در جهان پخش شد! در طول این سال‌ها نازی عظیما و دیگر خبرنگاران رادیو فردا بارها به بهانه‌های مختلف با امیرفرشاد ابراهیمی به گفتگو پرداخته‌ و از او در اذهان افراد بی‌خبر از همه جا چهره‌ی یک فرد شناخته شده اپوزیسیون را ساخته‌اند.

 

 

امیرفرشاد ابراهیمی سپس تحت نام دانشجویان مزبور با نوشتن نامه‌ای خطاب به

 

«اعضای محترم شورای مرکزی ؛ اتحاد جمهوری خواهان ایران ، حزب مشروطه ایران ، سازمان فدائیان خلق ( اکثریت ) ، جبهه ملی ایران ، حزب ملت ایران ، حزب دموکرات کردستان ایران ،سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ،سازمان راه کارگر، حزب دموکراتیک مردم ایران ،سازمان جمهوری خواهان ملی ایران ، جبهه دموکراتیک ملی ایران ،حزب کار ایران ، سازمان مشروطه خواهان ، حزب دموکرات ایران،حزب ایران ،حزب کومله ایران ، حزب پان ایرانیست ، جمهوری خواهان لائیک، سازمان اتحاد فدائیان کمونیست ، جبهه دموکراتیک ایران ، جبهه متحد بلوچستان و ديگر احزاب، گروهها و شخصيت هاي سياسي دموکرات جمهوری خواه و مشروطه خواه مدافع آزادي ، دمكراسي و حقوق بشر در داخل و خارج از کشور »

 

 

http://news.gooya.com/politics/archives/039097.php

 

خواستار ائتلاف این نیروها در یک جبهه‌ فراگیر شد و در پاراگراف بعدی نامه مزبور مدعی شد که در صدد برگزاری جلسات هماهنگی در جهت تشکیل شورای ائتلاف اپوزیسیون برآمده است:‌

 

بدنبال نامه پیشین این جمع و استماع نظر و استقبال قابل تحسین شماری از مخاطبان و پس از تشکر و سپاس از تمامی احزاب و کوشندگان سیاسی ای که دعوت به اتحاد را برای اجماع و ائتلاف بین نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی پذیرفته اند و با ابراز تاسف از عدم همراهی گروههایی که همچنان راه مبارزه را در استقلال نظر و تکروی مناسب می دانند ، مراتب اعلام آمادگی خویش را برای برگزاری جلسات هماهنگی در جهت تشکیل شورای ائتلاف اپوزیسیون اعلام نموده و برنامه عملیاتی سازی طرح مذکور را در صورت تمایل مخاطبان اعلام خواهیم نمود .

 

وی سپس به صورت شریرانه‌ای به اظهار نظر در مورد نیروهای اپوزیسیون که به ادعاهای مضحک وی وقعی نگذاشته بودند پرداخت:

 

«متاسفانه آن دسته از مبارزانی که درخواست ما را یا نپذیرفتند و یا به سکوت از آن گذر کردند به زعم ما و تمامی شاهدان صادق و بی طرف از میان همان اپوزيسيون پوسيده اي هستند که از هر دو جریان سلطنت طلب و جمهوری خواه برخواسته اند و همچنان اصرار بر انفکاک در عمل دارند این دوستان ، بر این نکته توجه داشته باشند که ائتلاف امری اجتناب ناپذیر ، بدیهی و عاقبت الامر انجام شدنی است ولو با حضور نيروهاي جوان! »

 

فعالین اصلی این فدراسیون ظاهراُ امیرفرشاد ابراهیمی، راحله کشتگر (دکترای فیزیک) و امیر آسمانی (دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه پاریس) بودند.

لازم به ذکر است که راحله کشتگر و امیر آسمانی وجود خارجی ندارند و هویت‌‌های جعلی هستند که امیرفرشاد ابراهیمی تولید کرده است. این دو در ادامه‌ سناریوسازی‌های امیرفرشاد ابراهیمی سرنوشتی خاص پیدا کردند که در ادامه توضیح خواهم داد.

 

البته یک سالی است که دیگر خبری از فعالیت‌ها و نامه نگاری‌های این فدراسیون نیست و وبلاگ این فدراسیون از آذرماه ۱۳۸۶ تحرکی ندارد و ظاهراً امیرفرشاد ابراهیمی به امور دیگری سرگرم شده است. کسی هم در میان حامیان امیرفرشاد ابراهیمی پیگیر فعالیت دانشجویان طرفدار صلح و دموکراسی کذایی که حتی تلاش می‌کردند آیت‌الله منتظری را هم فریب دهند و در نامه‌‌ای به ایشان مدعی شده بودند که در اعتراض به اقدامات رژیم علیه گنجی قصد تسخیر سفارت‌های جمهوری اسلامی در دنیا را دارند نیست:‌

 

«...اکنون با گذشت زمان و وخیم تر شدن وضعیت و سلامت ایشان [گنجی] و سر سختی نظام قضائی کشور و  پای فشاری بر اعمال غیر قضایی و انسانی خویش تنها راه نا آزموده به نظر این گروه  برای آنکه بتوانیم از موضعی قدرتمند حرفمان را به گوش نظام جمهوری اسلامی برسانیم ،  تسخیر سفارتخانه های این نظام در خارج از کشور می باشد که تا آزادی "اکبر گنجی  " این سفارتخانه ها در اختیار ما قرار گیرد.

از آنجائیکه خود را مسلمانانی معتقد  می دانیم و هدفمان از این امر تنها احقاق حقوق مظلومی در بند می باشد از محضر  بزرگوارتان در خواست استشاره و استخاره داریم

بار دیگر از درگاه ایزد سبحان  استدعای طول عمر و سلامتی شما را داریم . والامر الیکم  . »

 

http://ettelaat.net/05-08/news.asp?id=8678

 

سپس امیر فرشاد ابراهیمی تحت نام این فدراسیون، ده‌ها اطلاعیه داده و مدعی وقایع غیرواقعی زیادی شد که پرداختن به همه‌ی آن‌ها از حوصله‌ی این بحث خارج است.

 

در ۲۵ اسفند ۸۴، امیرفرشاد ابراهیمی در ارتباط با امیر آسمانی داستان تراژیکی را علم کرده و مدعی شد:‌

 

 «امیر آسمانی عزیز دبیر روابط عمومی و عضو شورای مرکزی در بستر بیماری و در جدال با مرگ و زندگی می‌باشد! برایش دعا کنید و نگذارید ایام خجسته نوروز چشمان خانواده اش اشکبار شود. امیر عزیز در سانحه تصادف در شهر پاریس دچار عارضه شکستگی و ضربه مغزی و اکنون به گفته پزشکان دچار سکته مغزی شده است. امیر هم اکنون در بیمارستان اوریال شهر لوزان سوئیس بستری می‌باشد و در جدال سخت رفتن و ماندن است. از هیچ کس کاری بر نمی‌آید جز دعا و آرزوی سلامتی برای این دانشجوی مبارز و آزادیخواه . از دوستان و عزیزانمان در ایران دعوت می‌کنیم در شب پنج شنبه در مراسم دعای کمیل و دعا برای شفای امیر به آدرس زیر بروند : تهران ـ چیذر  ـ  خیابان سینا ـ  حسینیه شهیدان آسمانی از ساعت ۱۹ تا ۲۱ »

 

http://www.end2006.blogfa.com/post-13.aspx

 

معجزه درخواست شده از سوی امیرفرشاد ابراهیمی صورت می‌‌گیرد و امیر که در پاریس تصادف کرده و در بیمارستان شهر لوزان که در ۶۰۰ کیلومتری پاریس قرار دارد بستری است! به سرعت از آثار ضربه مغزی و سکته مغزی و ... رهایی می‌یابد و در وبلاگ شخصی‌اش «پابرهنه‌ها» یک ماه بعد یعنی ۲۹ فروردین ۸۵ مطلبی می‌گذارد تحت عنوان «کلاس این رئیس جمهور منو کشته !» و یادش می‌رود اشاره‌ای به تصادف و معجزه و ... کند!

سپس در هشتم ژوئن ۲۰۰۶ که مصادف است با ۱۸ خرداد ۸۵ یک دفعه امیر آسمانی کذایی یادش می‌افتد که دو ماه سخت را گذرانده و از کسی تشکر نکرده است:

 

«دوستان عزیز هر چه که بود دوماه سخت گذشت !

دوماه بر من گذشت که گمان دارم سخت ترین روزهای زندگیم تا به آخر باشد ! روزهای سخت ماندن و رفتن و یا نرفتن !

در این ایام بر من هر چه گذشت فهمیدم که روزگاری نیکو خواهم داشت اگر بمانم ! فهمیدم که چه نیک دوستانی دارم در کنارم که تا کنون به محبت و عشق آنان پی نبرده بودم ! 

دوستان عزیزم !

 از محبت ها و اظهار لطف های بزرگوارانه ی همه شما در این مدت  سپاسگزارم . این موجود خاکی  ، ظاهرا قراره مدتی دیگر نیز در خدمت شما باشد ای کاش شما رو نیز بیشتر بشناسم . 

از تمام دوستان خوبم در فدراسیون ، بچه های خوب محله چیذر که بی شک با دعاهای آسمانی شان مرا به زمین چسباندند ، از برادر عزیزم امیر فرشاد گل که همواره در تمام سختی ها یار و در کنار من بوده است ، از دوستان دیده و نا دیده ام در اورکات، از جناب دکتر میرزایی عزیز ،  و همه برو بچه های خوب دانشگاه پاریس و سوربون که در این مدت بیادم بوده اند و از خواهران خوب و مهربانم راحله کشتگر و طاهره خرم که در تمامی این ایام همچون پرستاری مهربان مرا مراقبت می‌نمودند ، از همه و همه شما سپاسگزارم .

راستی از خانم بهار خاتمی عزیز، که  حتی اگه بر نمی‌گشتم هم، خوب می‌دونید که مشتری همیشگی نوشته های آسمونی شما بودم و خواهم بود .

دوستان! آدم تا وقتی خودش به دردی مبتلا نشه ، حال دردمند رو نمی فهمه . و امروز از الان تا وقتی که زنده ام مطمئنم دعایم فقط شفای دردمندان و بیماران هست .

بازم از همه تون تشکر می‌کنم ، و امیدوارم همیشه در کنار هم لحظات خوب و پر بار و به یاد موندنی رو داشته باشیم .

 همه تون رو دوست دارم ، به اندازه ی همه‌ی دنیا ...

دوست کوچکتر شما – امیر آسمانی

پاریس – هشتم جون سال 2006 »

http://fedration.blogsky.com/1385/03/19/post-52 /

 

امیرفرشاد ابراهیمی تاریخ‌ها را هم گم می‌کند و یادش می‌رود که در تاریخ ۲۹ فروردین مطلب به نام امیرآسمانی انتشار داده و با حساب سرانگشتی وی دو ماه و ۲۳ روز بستری بوده و نه دو ماه.

از نظر من تمام‌ نام‌هایی که در این نامه برده شده جعلی است. محال ممکن است امیرفرشاد ابراهیمی بتواند راحله کشتگر کذایی را که در وبلاگش عکس او را هم انتشار داده و مدعی است بالای سر امیر آسمانی به تیمار او مشغول بوده در جایی ظاهر کند. چنین فردی با چنین مشخصاتی وجود خارجی ندارد. این که صاحب عکس چه کسی است بر من پوشیده است.

 

در ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶ فدراسیون مزبور به دروغ مدعی شد امیر آسمانی در سفارت جمهوری اسلامی شدید مضروب شده است.

سه ماه بعد امیرفرشاد ابراهیمی که ظاهراً از دست سوژه‌ی تولیدی خود خسته شده بود و احتمالاً مشکلاتی را هم برای او به وجود آورده بود، تصمیم به حذف آن گرفت تا از شر آن و تضادهای کار راحت شود.

در خبر تولید شده از سوی امیرفرشاد ابراهیمی آمده بود که امیر آسمانی در ۱۹ ژانویه ۲۰۰۷ که مصادف است با ۲۹ دیماه ۸۵ در پاریس خودکشی کرد. البته در وبلاگ «پابرهنه‌ها» که ظاهراً متعلق به امیر آسمانی بود در همان روز ۲۹ دیماه ۸۵ مطلبی به چشم می‌خورد که نشان می‌داد او به خاطر یک شکست عشقی قصد خودکشی دارد.

 

http://www.end2006.blogfa.com

 

امیرفرشاد ابراهیمی سپس عکس و کلیپ ویدئویی از مراسم خاکسپاری امیر آسمانی در چیذر تهران را انتشار داد و مدعی شد که در روز ۲۱ ژانویه ۲۰۰۷ (۱ بهمن ۱۳۸۵) جنازه وی در تهران با حضور گسترده مردم تشییع و به خاک سپرده شده است!

http://www.fedration.blogsky.com/1385/11/01/post-86

 

از نظر من تردیدی نیست که چنین خودکشی در پاریس و تشییع‌ جنازه‌ای در تهران صورت نگرفته است و عکس‌های انتشار یافته در کلیپ تهیه شده از سوی امیرفرشاد ابراهیمی جعلی است و مربوط به مراسم‌ تشییع جنازه‌های مختلف در ایران است.  

ممکن نیست از خبر خودکشی یک جوان ایرانی در پاریس تنها امیرفرشاد ابراهیمی و همسرش نسرین بصیری و فدراسیون دست‌ساز او باخبر شوند.

متأسفانه فعالان سیاسی که با وی بر سر یک میز می‌نشینند و رسانه‌های خبری و خبرنگارانی که چپ و راست با وی به گفتگو می‌پردازند به سادگی از کنار این اخبار که می‌تواند جنبه جنایی نیز داشته باشد می‌گذرند و تلاشی برای تحقیق در امری که به سادگی امکان پذیر بود به خرج نمی‌دهند.

آن‌ها از خودشان نمی‌پرسند چگونه ممکن است جنازه کسی که در روز ۲۹ دیماه ۸۵ در پاریس خودکشی کرده و مخالف رژیم معرفی شده دو روز بعد یعنی ۱ بهمن ۱۳۸۵در تهران تشییع و به خاک سپرده شده باشد؟ چگونه جنازه کسی که مخالف رژیم ایران معرفی می‌شود و به مرگ طبیعی فوت نکرده به این سرعت به ایران فرستاده می‌شود؟ چرا هیچ‌‌کس اعتراضی نمی‌کند؟

کسانی که در اروپا زندگی‌ کرده‌اند می‌دانند برای انجام چنین اموری مدت‌ها وقت لازم است تا تحقیقات پلیس کامل شود، پزشکی قانونی جواب دهد، امور مربوط به حمل جنازه به ایران انجام گیرد و ...

قابل توجه آن که یک عکس از جسد امیرآسمانی موجود نیست. یکی از دوستان و نزدیکان او در انظار عمومی ظاهر نشده و در مورد این خودکشی یا مشاهده جنازه او صحبتی نکرده است. هرچه هست اطلاعیه‌های اینترنتی فدراسیون مزبور و ادعاهای امیرفرشاد ابراهیمی و بانو است.

 

در اعلامیه فدراسیون تک نفره امیرفرشاد ابراهیمی در این مورد آمده بود:

 

« پیکر پاک و خسته  یار دبستانی مان امیر آسمانی عزیز صبح امروز بر شانه های یارانش و جمعی از بستگان و دوستان و دانشجویان سوگوار در تهران از مقابل حسینیه شهیدان آسمانی تا امامزاده قاسم چیذر تهران تشییع شد .

امیر آسمانی سخنگوی فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر و دانشجوی سال آخر رشته دندان پزشکی در پاریس  و از جمله فعالین موثر جنبش دانشجویی در برون مرز بود . وی درخلال تحصیل در پاریس بارها و بارها از سوی دادگاه انقلاب اسلامی احضار و خانواده اش مورد تهدید و فشار به جهت فعالیتهای وی قرار گرفته بودند و همین امر باعث شد که امیر در تبعیدی نا خواسته قرار گیرد.

سال گذشته امیر از سوی سفارت جمهوری اسلامی در پاریس به گفتگو فراخوانده شد اما هنگام حضور در سفارت وی را مورد تهدید به عودت به ایران و همچنین ضرب و شتم قرار دادند به حدی که آثار جراحات و شکستگی در صورت وی مشهود بود .

امیر آسمانی در بامداد جمعه نوزدهم ژانویه سال جاری در منزل خود در شهر پاریس پیش از جان باختنش در نامه ای برای دوستان خود اعلام نموده بود که «... بدانید عاشق آب و خاکم هستم و تنها آرزویم این است که لااقل بدنم در ایران دفن شود... » و پس از آن دست به خودکشی زده و در این بازی دنیا جان می بازد .

فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر پرواز این یار عزیز و آسمانی خویش را به همه مبارزان راه آزادی و عاشقان ایران و خانواده محترمشان تسلیت عرض می نماید .

 

روابط عمومی فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر

یکشنبه 2007-01-

 

http://www.fedration.blogsky.com/1385/11/01/post-86 /

 

امیر آسمانی در شهریور ۸۵ در وبلاگش داستان زندگی‌اش را تحت عنوان «اعترافات یه احمق» تعریف می‌کند. از داستان مزبور بر می‌آید که نویسنده در ایران بوده و کارمند است و حسرت خارج را می‌‌خورد و نه دانشجوی دندان‌پزشکی در پاریس! ظاهراً امیرفرشاد ابراهیمی نوشته کسی را دزدیده و به نام امیر ‌آسمانی انتشار داده است و توجهی به تضادهای داستان با شخصیتی که برای امیر آسمانی تراشیده بود ندارد. انگیزه او از این کار چه بوده بر من پوشیده است. داستان را با هم مرور می‌کنیم.

 

«اعترافات یه احمق !

زندگی من در دوران کودکی با فحش های پدرم به حکومت شکل گرفت. این ناسزاها اولین مرحله شکل گیری جهت گیری سیاسی من به شمار میومد(حالا نخندین تو رو خدا! هر کسی یه طور بوده خب). یعنی من بالقوه مخالف حکومت بودم! البته پدرم پای برهنه به استقبال امام رفته بود و به روایت فامیل این آدم ما رو از داشتن تلویزیون محروم کرده بود تا صور قبیحه رو نبینیم! ولی بعد از انقلاب دیگه سرش به مهر نخورد و سجاده رو بوسید و به کناری گذاشت! به جز ماههای مبارک رمضان! ... البته گرایش سیاسی ام بعد از دوره راهنمایی و وارد شدن به دبیرستان بیشتر محتوایی شد تا ناسزایی! بعدش هم که آشنایی با شریعتی بود که لعنت می فرستم به معلمی که با من چنین کرد. شریعتی رو به من شناسوند ولی دیگه ادامه نداد تا دیگرانی رو هم بشناسم. گویی رسالتش در همین بود. ... انجمن اسلامی دانشکده حتی یه آدم حسابی هم نداشت. بچه های درسخون اصلن اون دور و برها نمی پلکیدن و کاری به سیاست نداشتن. ...من سال آخر دانشگاه بود که این رو فهمیدم ولی دیر شده بود! ...

وقتی فوق لیسانس قبول شدم از انجمن زدم بیرون ولی کارم گره خورده بود. گزینش دانشگاه خواستم و یه بازجویی حسابی کردن! جلوی روی حاجی ریدم به هیکل خاتمی و اصلاحات و این حرفها و خودم و نجات دادم. حاجی شاخ در آورده بود! ... فوق لیسانس رو به صورت مشروط پذیرفته شدم ولی دیگه می دونستم بالاتر رفتن ممکن نخواهد بود مگه اینکه توبه نامه ای چیزی سر هم کنم! که بلد نبودم. یعنی جبران جر و بحث کردن با نماینده ولی فقیه سر کلاس کار ساده ای نبود! امتحان اعزام به خارج که شد علاقه ای به شرکت نداشتم چون واضح بود که تو گزینش رد می‌شم. ولی این احتمال یکی از عوامل بود بقیه عوامل هم نتیجه حماقت و اعتمادم بود. همین که قبول بشم و گزینش ردم کنه یعنی رو شدن پرونده سیاه که پیدا کردن شغل رو هم برام مشکل می‌کرد....

حالا کسی که می خواست بشریت رو نجات بده از زور سادگی و بی سیاستی حالا شده یه کارمند که باید از زور چرت خودش رو گاز بگیره! بعدم چشمش به دست رئیس شاسگولش باشه که سر ماه چقدر اضافه کار می‌ده و ... فکر وام فلان و وام بهمان تا یه ......

من از زندگی فعلی ام راضی ام؟ قطعن ولی تا زمانی که ندیده بودم یکی که واقعن سطحش صفر بود حالا رسیده باشه به مثلن ۳۰ و من که لااقل به خاطر رتبه کنکورم مثلن ۷۰ بودم شدم ۱۰ (منظورم از ۱۰۰). من خودم رو با فلانی مقایسه نمی کنم که پدرش استاد دانشکده مون بود و حالا هم داره خارج دکتری می خونه به پشتوانه پدر. من خودم رو با هم اتاقی خودم مقایسه می کنم که تو درس ریاضی واقعن عاجز بود و حالا باید فرمولهای مقاله اش رو با حیرت نگاه کنم و برای فهم نوشته اش دیکشنری دست بگیرم!

سیاست به من چی داد؟ هیچ! سیاست برای ساده هایی مثل من که زرنگی سیاسی ندارن فقط عقبگرد رو به دنبال داره. حالا باید ساعت رو نگاه کنم و ببینم کی ساعت ۴ میشه تا از اداره فرار کنم! چرا به حرف های مادر دلسوزم گوش نکردم که می گفت: پسرم سیاست مال تو نیست! کار تو نیست! سرت به زندگی ات باشه و اگه تونستی دستی از دیگران بگیر. ولی گوش نکردم. بازی رو کس دیگه ای برد که این حرفها رو بلد بود. ...

اعتراف آدم رو سبک می کنه حتی اگه اعترافات یه احمق باشه!  

 

 http://www.end2006.blogfa.com/8506.aspx

 

امیرفرشاد ابراهیمی در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۸۵ داستان تراژیکی برای راحله کشتگر ساخت:‌

 

«پروانه اما دور از رضا به او پیوست !

 

عزیز ترین دوستمان راحله در روزهای که سالگرد اعدام مظلومانه و غریبانه پدر عزیزش در قتل عام زندانیان سیاسی در ایران بوده اکنون نیز در غم از دست دادن مادرش نشسته است اما او تنها نیست و ما هم با او داغداریم ، پروانه ایران منش این چریک پیر درگذشت و ما را داغدار کرد ! این مصیبت را به  خواهر عزیزمان راحله کشتگر تسلیت عرض می نمائیم .

 

شورای مرکزی فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر»

 

http://fedration.blogsky.com/1385/05/

 

امیرفرشاد ابراهیمی دو سال بعد خاطره‌ای جعلی تحت نام «سهم من سهم همه ماها» به نام راحله کشتگر جعل کرد و در سایت اخبار روز انتشار داد که در مقاله‌ای جداگانه به آن پرداختم و پرده از دروغپردازی‌های امیرفرشاد ابراهیمی و فرزند شهیدی که تولید کرده بود برداشتم:

 

http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=4131

 

نکته‌ی تأمل بر‌انگیز آن که حتی پس از برملا شدن سیاه‌کاری‌های امیرفرشاد ابراهیمی همچنان رادیو فردا، صدای آمریکا و بی بی سی به گفتگو با او می‌‌پردازند و سایت‌های گویا نیوز، ایران گلوبال و ... به انتشار مطالب او ادامه می‌دهند و هیچ نوشته‌ای را که در رد جعلیات او باشد انتشار نمی‌دهند.

 

از جمله انجمن‌های دانشجویی جعلی که امیرفرشاد ابراهیمی تولید کرده و مدعی همکاری‌شان با فدراسیون مزبور بود می‌توان به اسامی زیر پرداخت:

 

سازمان دانشجویی چکاد قلم – تهران

 

انجمن دانشجویان اسلامی دانشگاه یزد – یزد

 

شورای دانشجویی  مدافعین حقوق بشر دانشگاه تهران – تهران

 

انجمن دانشجویان ایرانی – آنکارا

 

کانون اصلاحات دانشگاه شهید بهشتی – تهران

 

سازمان دانشجویان و فارغ التحصیلان آزادیخواه دانشگاه آزاد اسلامی – تهران

 

مرکز مطالعات و تحقیقات زن ایرانی – تهران

 

جبهه دانشجویان مدافع آزادی – اصفهان

 

کانون دانشجویان ایرانی دانشگاه های پاریس – پاریس

 

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان – سنندج

 

کمیته دانشجویی  پیگیری اصلاحات ، دانشگاه علوم پزشکی بوعلی سینا – همدان 

 

گروه ایرانی دانشجویان سازمان طرفداران محیط زیست فرانسه – پاریس

 

جمعه 9 تیر ماه سال 1385 در ساعت 03:52 AM

 

http://fedration.blogsky.com/1385/04/

 

همچنین امیرفرشاد ابراهیمی از نام‌ افراد و یا دانشگاه‌های زیر سو‌ استفاده می‌کند. نام برخی از دانشگاه‌ها و دانشجویان و عناوین نیز غیر واقعی است.   

 

امیر آسمانی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه پاریس

بهادر صالحی – دانشجوی دانشگاه خلیج فارس

بابک افشاری – دانشجوی دکترا، دانشگاه علوم پزشکی ایران

هدیه رادمهر – دانشجوی دانشگاه قاضی ترکیه

غلامرضا متین پارسا – دانشجوی دانشگاه علوم اجتماعی مسکو

امیر فرشاد ابراهیمی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه فنی خاور میانه

سامان دادمان – دانشجوی دانشگاه آزاد برلین

طاهره خرم – دانشجوی دکترا ، دانشگاه هومبولت برلین

محمد میرزابیگی – دانشجوی دانشگاه پونه هند

سارا موسوی خوئینی ها – دانشجوی دانشگاه  پراگ

احمدرضا موتمن- دانشجوی دانشگاه لاوال كانادا

میثم ابراهیمی – دانشجوی دانشگاه بنتو بلاروس

راحله کشتگر – دانشجوی دکترا ، دانشگاه فنی برلین

شیرین صالحی – دانشجوی دانشگاه آنکارا

هاله بهرامی – دانشجوی دانشگاه نیویورک

امیرحسین نادران – دانشجوی دانشگاه  بنگلور هندوستان

هما شکوهی -  دانشجوی دانشگاه کرج

بهرام گودرزی – دانشجوی دانشگاه قاضی ترکیه

محسن میرباقری – دانشجوی دانشگاه فنی استانبول

نادرعابدزاده – دانشجوی دانشگاه دکوز ایلول

مجید رستمی – دانشجوی دانشگاه استانبول

مارال لیوانی – دانشجوی دانشگاه حاجت تپه

معصومه حسینی – دانشجوی دانشگاه سامسون ترکیه

نوید رستمی – دانشجوی کالج اسپرینگ هیل آمریکا

مهرداد روحانی – دانشجوی دانشگاه مریلند

ژاکلین رادمهر – دانشجوی دانشگاه آزاد برلین

کاوه شیرزاد – دانشجوی دانشگاه تهران

نازی صبا – دانشجوی دانشگاه واترلو آمریکا

مراد میر باقری – دانشجوی دانشگاه فنی استانبول

ملک پاشا بهادری – دانشجوی دانشگاه چانکایا ترکیه

سید بهرام موسوی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه پاریس

نغمه ابتکار – دانشجوی دکترا ، دانشگاه علوم سیاسی رم

بهادر کریمی – دانشجو دکترا ، دانشگاه ام. آی.تی آمریکا

سجاد نیکخواه – دانشجوی دانشگاه کلمبیا

آیدین قره اوغلو – دانشجوی دکترا ،دانشگاه فاتیح ترکیه

آرش آزاد – دانشجوی دانشگاه مشهد

کامبیز شجاعی نژاد – دانشجوی دانشگاه کلمبیا

مهدی تاجیک – دانشجوی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

نازیلا فتحی – دانشجوی دکترا، دانشگاه واترلو کانادا

محمد میرشاهی – دانشجوی دانشگاه پونه هند

نسرین پورکریمی – دانشجوی کالج اسپرینگ هیل آمریکا

مهشاد بنی اعتماد – دانشجوی دکترا، دانشگاه تربیت مدرس تهران

ایرج نگاران – دانشجوی دکترا، دانشگاه قاضی ترکیه

فرهاد صالحی – دانشجوی دانشگاه سایمون فریزر کانادا

مریم غلامی- دانشجوی دکترا، موسسه سلطنتی تکنولوژی سوئد

عبدالله حیاتی – دانشجوی دانشگاه اگه ترکیه

محمود ابراهیمی – دانشجوی دکترا، دانشگاه استانبول

رامین جهانگیر خانی – دانشجوی دانشگاه سامسون ترکیه

نازی آذرنیا – دانشجوی دانشگاه استنفورد

مصطفی اسلامی – دانشجوی دانشگاه هاروارد

آرام دیل مقانی – دانشجوی دانشگاه قاضی ترکیه

نسترن موسویان – دانشجوی موسسه علوم و تحقیقات خاک برزیل

سمیه رازگردانی – دانشجوی دانشگاه بیلکنت ترکیه

هاله ملاشریفی – دانشجوی دکترا، دانشگاه زمین شناسی توکیو

نازنین مشیری – دانشجوی دکترا، دانشگاه تربیت مدرس تهران

محبوبه گلمرادی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه پونه هند

محسن گل محمدی – دانشجوی دانشگاه هوا فضا استرالیا

آیدین اعتماد راد – دانشجوی دانشگاه پاریس

مژگان برزگر – دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی تهران

محبوبه واشقانی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه فنی خاورمیانه

مریم رادش – دانشجوی دانشگاه هوادریا مالزی

بهرام پایا – دانشجوی موسسه تخصصی ماتسوشیتا توکیو

بابک صفاری نژاد – دانشجو دکترا ، دانشگاه هاروارد

محسن عطاران – دانشجوی دانشگاه آمریکن فورد شارجه

کامران سرابان – دانشجوی دانشگاه آک دنیز ترکیه

ماژان سهرابیان – دانشجوی دانشگاه صنعتی بروکسل

مسیحا ملک محمدی – دانشجوی دانشگاه تهران

سهیلا منظوریان – استاد کالج ال سی ای لندن

پویا حیدرزاده – دانشجوی دانشگاه بنتو بلاروس

محسن چاووشیان – دانشجوی دانشگاه بیلکنت ترکیه

غلامرضا بختیار – دانشجوی دکترا ، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

مسعود پارسایی – دانشجوی دانشگاه بتن توکیو

ناهید برادران عطار – دانشجوی دانشگاه فنی برلین

مهرشاد دهقان – دانشجوی کالج سلطنتی لندن

محمود کاشانی راد – دانشجوی پسا دکترا ، دانشگاه بروکسل

ماژان قوکاسیان – دانشجوی دانشگاه سن خوزه

ساناز میراوغلو – دانشجوی دانشگاه سلجوق ترکیه

مرتضی کامرانیان – دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف

ساناز دریانی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه جراح پاشا ترکیه

غلامرضا صادقی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه علوم پزشکی ایران

مریم فولاد وند – دانشجوی دانشگاه فنی خاورمیانه

شاهد شاملو – دانشجوی دانشگاه علم و صنعت تهران

مسعود ملیح – دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک مینسک

مهسا برزو – دانشجوی دکترا ، دانشگاه فنی برلین

فریبرز کاظمی – دانشجوی دانشگاه دوکوز ایلول ترکیه

مهستی ابراهیمی – دانشجوی دانشگاه هاروارد

امیر شکورزاده – دانشجوی دانشگاه حاجت تپه ترکیه

محسن میرهاشمی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه تهران

عباس اردکانی – دانشجوی دانشگاه امریکن فورد شارجه

لیلا طاهری – دانشجوی دانشگاه سیوانکاشی توکیو

غلامعباس تیموری – دانشجوی دانشگاه سلجوق ترکیه

نیما بارز – دانشجوی دکترا دانشگاه باکو

سجاد ابراهیمی- دانشجوی دانشگاه علوم اجتماعی کووالامپور

چیستا جهانگیری – دانشجوی دکترا، دانشگاه پلی تکنیک تهران

جواد حمیدی – دانشجوی دانشگاه آزاد برلین

خدیجه مظاهری- دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی (تهران مرکز)

هایده برزگر – دانشجوی کالج ال سی ای لندن

ماندانا ضرابی – دانشجوی دکترا دانشگاه پونه هند

امیرعباس لواسانی – دانشجوی دانشگاه علوم پزشگی شهید بهشتی

یلدا خدایاری – دانشجوی دکترا، دانشگاه تربیت مدرس تهران

احمدرضا نامدار - دانشجوی دانشگاه تهران

بنیامین فشمی – دانشجوی دکترا، دانشگاه جراح پاشا ترکیه

مریم عطا خرمی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه وریژه آمستردام

عباس شکوهی – دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تهران

یاسر شاه ویسی – دانشجوی دانشگاه فنی برلین

امیر حسین شکوهی – دانشجوی دانشگاه یورک کانادا

مهتا صالحی – دانشجوی دانشگاه ام ای تی

حسن زاهدی – دانشجوی دانشگاه کلمبیا آمریکا

سحر موسوی نسب – دانشجوی دکترا ، دانشگاه جان هاپ کینگ

ناهید عبدالهی راد – دانشجوی دانشگاه علم و صنعت تهران

مهرشاد ابراهیمی – دانشجوی دانشگاه چانکایا ترکیه

اردلان کاردان – دانشجوی دانشگاه الکساندر هومبوله آلمان

مازیار نانبده – دانشجوی دکترا دانشگاه تکنیکی استانبول

صدف ابراهیمی – دانشجوی کالج ام بی ال  انگلستان

برزو شکوهمند – دانشجوی دکترا ، دانشگاه مانهایم آلمان

داود کاویانی – دانشجوی دانشگاه صلح و توسعه سوئد

مسعود مجیری – دانشجوی دکترا، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

ژیلا ابراهیمی – دانشجوی دانشگاه کینگزتین انگلستان

شهرام میرصادقی – دانشجوی دانشگاه پروونه فرانسه

نازیلا شکوف – دانشجوی دکترا ، انستیتوی علوم تربیتی انگلستان

سالار موسویان – دانشجوی دکترا ، مرکز مطالعات دادرسی اساسی فارو فرانسه

فریبا بایرامی – دانشجوی دانشگاه استراسبورگ فرانسه

قاسم میر جباری – دانشجوی دانشگاه استانبول

علیرضا ناصری – دانشجوی دانشگاه هاروارد

امیر عباس صالحی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه میشیگان امریکا

هایده بصیری – دانشجوی دانشگاه گیلد هال لندن

لیلا بارز – دانشجوی دکترا ، دانشگاه بین المللی ونیز

بایرام جمشیدی – دانشجوی دانشگاه کوچ ترکیه

ناهید اسلامیان – دانشجوی دانشگاه آلاسکا

بهاره منتجبی – دانشجوی دانشگاه نیاگارا

صبا نظر آهاری – دانشجوی دکترا ، دانشگاه راچستر آمریکا

خسرو صدیقی – دانشجوی دانشگاه لوییس ایتالیا

ابوالحسن معیری – دانشجوی دانشگاه مک گیل کانادا

سپیده خواجویی – دانشجوی دانشگاه کویینز کانادا

نادی ایوبی – دانشجوی دانشگاه ماساچوست آمریکا

لادن دادمان – دانشجوی دانشگاه واشنگتن

فرشاد نجم – دانشجوی دانشگاه فلوریدا

پرویز کاظمیان – دانشجوی پسا دکترا ، دانشگاه یورک کانادا

ابوذر نصیری – دانشجوی دانشگاه گنوا ایتالیا

سارا رحما ندوست – دانشجوی دانشگاه کیل آلمان

علی شیخ عطار – دانشجوی دانشگاه انگرز فرانسه

پیمان آشتیانی – دانشجوی دانشگاه فرای بورگ آلمان

عبدالکریم صفاری نژاد – دانشجوی دانشگاه هایدلبرگ آلمان

مهدی لاریجانی – دانشجوی دکترا، دانشگاه ویکتوریا نیوزلند

افشین پاک مهر – دانشجوی دانشگاه صنعتی جنوب چین

محمود دستمالچی – دانشجوی دانشگاه خلیج ترکیه

آرش تیزرو – دانشجوی دانشگاه مرمره ترکیه

کمال لواسانی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه فنی مهندسی کاپه ای کیف

رضا خراسانی – دانشجوی دانشگاه اقتصادی لندن

برهان فولادوند – دانشجوی دانشگاه نانت فرانسه

عباس محمدی – دانشجوی دانشگاه تکنیکی کارادنیز ترکیه

امیر محمد صالحیان – دانشجوی دکترا ، دانشگاه انتلیس وگایانا فرانسه

ناصر یغمایی – دانشجوی کالج سلطنتی علوم ، فناوری پزشکی لندن

برزو کاظمی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه هوافضا خارکف اوکراین

احرار پاسبانیان – دانشجوی دانشگاه فرهنگی استانبول

صمد ابراهیمی – دانشجوی دانشگاه متروپولیتن لندن

جمشید آذر نیا – دانشجوی دانشگاه نانسی فرانسه

علی نیک خواه – دانشجوی دانشگاه موغلا ترکیه

محمد مهدی ناهیدی – دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک اوکراین

فرهاد نیری – دانشجوی دانشگاه ساوت بنک لندن

محتشم کاظمی دینان – دانشجوی دانشگاه امپریال بریتانیا

فرشاد عباسپور – دانشجوی دانشگاه کیل آلمان

نازی خلیلیان – دانشجوی دکترا ، دانشگاه انگرز فرانسه

احمد ارجمندی – دانشجوی دانشگاه هایدلبرگ آلمان

صبا قادرافشان – دانشجوی پسا دکترا ، دانشگاه ویکتوریا نیوزلند

فرح امیرارجمند – دانشجوی دانشگاه برکلی آمریکا

شیدا کامرانی – دانشجوی دکترا ، موسسه تکنولوژِی کالیفرنیا

برهان میمنت – دانشجوی دانشگاه استنفورد

سیامک اردلان – دانشجوی دانشگاه توکیو

طاهره لاجوردی – دانشجوی دکترا ، دانشگاه پلی تکنیک فرانسه

سارا جباری برجسته – دانشجوی دانشگاه اکول سانترال فرانسه

زهره واله – دانشجوی دانشگاه اسمال راک فرانسه

زهرا واله دانشجوی دانشگاه اسمال راک فرانسه

ستاره نامدار – استادیار، دانشگاه یورک کانادا

حمیدرضا ظریفی نیا – دانش آموخته دانشگاه تهران

محمد حسین جاویدی – دانش آموخته پزشکی دانشگاه شیراز

 

در آدرس زیر می‌توانید اسامی افراد بیشتری را که وی مدعی است عضو فدراسیون مزبور هستند ملاحظه کنید:

 

 

http://fedration.blogsky.com/profile/60878775076627/

 

نکته جالب توجه آن‌که برای گروه‌های سیاسی و سایت‌های حامی امیرفرشاد ابراهیمی این سؤال پیش نمی‌آید که چگونه آن‌ها با سوابق چند ده‌ساله قادر به جمع‌آوری کسر کوچکی از نخبگان ایرانی از سراسر جهان نیستند و این نخبگان حول محور یک پاسدار و عضو جنایتکار انصار حزب‌الله جمع می‌شوند و از اقدامات او حمایت به عمل می‌آورند. آیا جایی معتمدتر و بهتر پیدا نکرده بودند؟ بدون شک قادر نخواهید بود نام اکثریت قریب به اتفاق این افراد را جای دیگری به جز نزد امیرفرشاد ابراهیمی و جایی که رد پای او در آن‌جا نباشد پیدا کنید. این گوی و این میدان، خودتان امتحان کنید. اگر توانستید جایی نام این افراد را بدون نام امیرفرشاد ابراهیمی پیدا کنید!

 

 

ایرج مصداقی دیماه ۱۳۸۷

 

Irajmesdaghi@yahoo.com

 

www.irajmesdaghi.com

 

 

 

منبع: ایرج مصداقی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

facebook Yahoo Google Twitter Delicious دنباله بالاترین

   

نسخه‌ی چاپی  


irajmesdaghi@gmail.com    | | IRAJ MESDAGHI 2007  ©